۱.۱۷.۱۳۸۹

امام: هاشمى زنده است چون نهضت زنده است

امام خمینی (ره) چه هوشمندانه فرمود:
"هاشمى زنده است چون نهضت زنده است‏."
(صحيفه امام ج‏7 ص 495 در قضیه ترور هاشمی)
و نگفت نهضت زنده است چون هاشمي زنده است.

امام خمینی (ره) چه درایتی داشت که در وصیت نامه سیاسی خود فرمود:
"من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسي و اسلام نمايي بعضي افراد ذکري ‌از آنان کرده و تمجيدي نموده‌ام،
‌که بعد فهميدم ‌از دغل‌بازي آنان اغفال شده‌ام.
آن تمجيدها در حالي بود ‌که خود را به جمهوري اسلا‌مي متعهد و وفادار مي‌نماياندند،
و نبايد ‌از آن مسائل سو استفاده شود.
و ميزان در هر کس حال فعلي او ‌است."


نامه بدون سلام و والسلام هاشمي
به معني بر شاخه نشستن و سپس بريدن آن درخت بود !‌
چرا ما بايد فكر كنيم كه كسي هستيم ؟!

جواد لاریجانی اصل دعوا را روشن کرد و گفت:
اگرجای احمدی‌نژاد بودم دولت را موظف می‌کردم به هاشمی‌ گزارش کارها را بدهد !
لازم نیست حتماً به حرفشان گوش کنیم و بر آن اساس عمل کنیم.
باید این بهانه را هم از میان برداشت.

منبع 1

منبع 2

البته گفتنی است:
ایشان فراموش کرده اند که مردم به هاشمی نه گفته اند،
باید فرقی بین احمدی نژاد با  افتخار دوستی موسوی با هاشمی باشد.
مردم به آقا بالاسری ها نه گفتند.

در هر حال
انقلاب
اسلامي در حال پوست انداختن است و براي اين پوست انداختن بايد درد بكشيم و خون بدهيم و چاره‌اي جز اين نيست،
البته بايد همه تلاش‌ها صورت پذيرد تا اين پوست‌اندازي با حداقل هزينه و كمترين فشار باشد 
ولي اگر هم نشد همه حواس‌ها بايد به رهبري باشد.

۱.۰۵.۱۳۸۹

دوره هاشمی داشت تمام می شد

دوره ریاست (جمهوری) هاشمی داشت تمام می شد،
اواخر دوره او، همزمان شده بود با اعتراضات و اعتصابات کارگری،
تورم 50 درصدی امان از مردم بریده بود،
فضای نقد کاملا بسته شده بود و با کوچکترین انتقادی برخورد می شد
و ... .
ایده تغییر قانون اساسی توسط اشخاصی مانند مهاجرانی برای امتداد ریاست هاشمی هم فضا را برای شدیدتر شدن انتقاد از هاشمی بالا برده بود.
جناح راست، در چنین فضایی، شرایط را برای سرکار آمدن خود مهیا می دید.
باید کاری میکردند!
در چنین فضایی سید محمد خاتمی، وزیر فرهنگ دوران هاشمی پا به عرصه میگذارد.
انتقاد وی از فضای بسته نقد و شعارهای آزادی وی، جمعیت را به هیجان وا می دارد؛
سلام بر سه سید فاطمی؛ خمینی و خامنه ای، خاتمی !

آری شعارهای انتقادی از دولت قبلی چنان جذاب می نمود که
همگی این سید اولاد پیغمبر شیک پوش را گزینه ای واقعی برای نه گفتن به هاشمی میدانستند.
(من هم به او رای دادم.)
انتخابات توسط دولت هاشمی برگزار شده و
خاتمی در انتخابات با رای بالایی پیروز میشود و
جناح راست هم بدون هیچ مشکلی نتیجه انتخابات را می پذیرد و
به او تبریک میگوید !
بعد از گذشت 4 سال (و بیدار شدن امثال خودم از توهم)،
تناقضات برای برخی آشکار شد،
بازی خورده بودیم،
منتقدین دولت هاشمی شده بودند آلترناتیو دولت هاشمی
و وزیران کارگزاران در کابینه خاتمی جولان میدادند.
چهار سال تمام شد !

در انتخابات بعدی، شخصی با نام احمد توکلی همراه با شعاری صریح تر مانند:
مبازره اصولی با آقازادگی و اشرافیت
پا به عرصه گذاشت.
شیفته او شدیم ! (چقدر ساده بودیم!)
این بار به او رای دادیم،
ولی هنرمندی هنرمندان کار خود را کرد و
دیگر بار و صریح تر دولت هاشمی پا به عرصه گذاشت.
اواخر دولت خاتمی بود و برای آینده هم شعارها دیگر کارگر نبود.
باید کار را یکسره میکردند.
تلاشها برای تقابل با نظام کارگر نیفتاد.
انتخابات نهم بود؛
دیگر هر کسی هر کاری از دستش بر می آمد باید میکرد،
همه آمده بودند !
دوره ای هشت ساله و بدون هدف گذشته بود،
هر کس برای خودش داعیه ای داشت !
(کروبی، معین، قالیباف، رضایی، توکلی، لاریجانی، ... و نفر جدیدی مانند محمود احمدی نژاد!)
هاشمی برای وحدت! خودش پا به عرصه میگذارد،
توکلی به نفع قالیباف که برعلیه هاشمی شعارهای تند میدهد کنار میرود!
رضایی عرصه را با وجود هاشمی شلوغ می بیند و کنار میرود!
ولی در کل کسی به نفع هاشمی کنار نمیرود!
لاریجانی هم که کاندیدای جریان راست است
و ژستهای روشنفکری میگیرد و جناح وی هم او را برنده انتخابات میداند !

انتخابات در دست دولت خاتمی است،
و مردم زخم خورده و بازی خورده هم بدنبال گزینه مناسب برای تقابل با هاشمی بودند،
تشخیص گزینه مناسب سخت بود،
کدام یک گزینه حقیقی است؟!
انتخابات به دور دوم کشیده میشود،
و دکتری بنام احمدی نژاد با هاشمی به دور دوم میروند،

قالیباف که به هاشمی فحش میداد به پابوسی هاشمی میرود !
و از تندروی خود ابزار شرمندگی میکند !
و پسر هاشمی هم از قضیه برای رسانه ها میگوید !
چه خوب شد که به دکتر خلبان تکنوکرات! رای ندادیم !

خاتمی در آخرین نطق هایش با حضور در مجلس خبرگان
به تبین دیدگاههای اقتصادی دولت هاشمی و مخالف با شعارهای احمدی نژاد میپردازد؛
"عدالت یعنی گداپروری!"

حتی جناح راست هم حاضر نمیشود از احمدی نژاد حمایت کند !
و میگویند
"در تقابل با هاشمی ما بیطرفیم ! "

دور دوم انتخابات برگزار میشود و احمدی نژاد بعنوان رییس جمهور انتخاب میشود !
و به هاشمی نه گفته میشود.
مخالفت ها با منتخب شروع میشود !
به انتخاب اتفاقی خود تبریک میگوییم
چرا که برخلاف انتخابات قبلی این دفعه سیاسیون مخالف وی هستند
و ما در می یابیم که به هدف زده ایم !
احمدی نژاد به دیدار رهبری میرود؛
رهبری به وی میگوید که
دقت کردم دیدم کسی از عدالت نمیگفت
شعار خوبی است
اما دقت کنید که
به این راحتی ها هم نیست، نخواهند گذاشت ...

جناح راست و بیطرف ! هم برای اینکه از قافله عقب نماند
خود را یک شبه اصولگرا می نامد
و در صدد آن بر می آید که احمدی نژاد را مصادره کند.

چهار سال از دوره منتخب مردم میگذرد
دقت رهبری تازه آشکار میشود:
" به این راحتی ها هم نیست. "

انتخاب دیگری در راه است
دیگر شعار آزادی خشک و خالی کارساز نیست،
باید شعارهای اقتصادی داشت و ساده زیست بود،
باید با انقلاب و امام هم نسبتی داشت،
باید به شعارهای انقلاب بازگشت،
وگرنه کارساز نخواهد بود،
چهارسال اشتباه شد ولی میشود جبران کرد،
میرحسین موسوی را متوهم کردند و آوردند:
"میرحسین جان همه با تو هستند،
تو هم با ما باش !"

حتی جناحیان راست هم (ناطق نوری، لاریجانی، باهنر و ...) از میرحسین حمایت میکنند و
بقول عسگر اولادی احمدی نژاد دیگر آدم بشو نیست!
ناطق نوری به خاتمی میگوید !:
به شهرها برو و بگو
هر کس من (خاتمی) مولای اویم !
میرحسین مولای اوست !

امثال علی مطهری هم میگویند:
"قالیباف بیاید !"

میرحسین با رسانه های خارجی مصاحبه میکند
و میگوید
من آمده ام چون مردم و هاشمی میخواهند !

چنان بااطمینان میگوید که انگار هاشمی و مردم یک سانند !
و همین اشتباه او میشود.

خوبی این انتخابات این است که همه چیز شاف شده و همه علنی و صریح فحش میدهند!
حتی در مناظره های محسن رضایی؛
این سربدار به نکته هایی اشاره میکند که برایم روشنگر است؛ 
وی احمدی نژاد را به تندروی متهم میکند
و بطور مثال میگوید
برای برخورد با پدیده هایی مانند آقازادگی باید برخورد اصولی کرد !
ما خلا قانونی داریم و ...
تازه میفهم در دوره های گذشته توکلی چه میگفت:
برخورد اصولی؛
خلاصه کلامشان اینکه تا اینجا هرکه خورده خورده بیخیال، از این به بعد را بچسب!
...
خوب شد توکلی هم رای نیاورد!

میرحسین میگوید:
" آمده ام تا بگویم گریز از قانون به استبداد می انجامد. "
و اتهام او به رییس جمهور مردم "دروغگویی" است.

بقول شخصی
آنها كه ميليونها لوح فشرده در تخريب احمدي‌نژاد توزيع كردند
يك لوح هم در دفاع از خودشان توزيع مي‌كردند.

انتخابات برگزار میشود و این بار آرایی معنادار به هاشمی و اطرافیانش یک "نه" بزرگ میگویند.
همه وراد گود میشوند
دیگر سکوت جایز نیست
طرحی نو باید در انداخت و نظامی نو !
دیگی که برای ما نجوشد ...
دعوت به آشوب  با نامه ای کذایی
و مهیا کردن اسباب آتش بازی
و در ادامه دمیدن سایر بازیگران بر آتش فتنه ...

علی مانده بود و رای مردم !
علی مانده بود و حوضش !
باید علی کاری میکرد !
علی جان:
"یا با مایی یا بر ما !"

علی مردم را میگزیند و میگوید:
" به کسی باج نمي دهم. "

و دیگر موضوع منتخب نیست
بلکه موضوع خود علی است ...

افکار عمومی بر آن است که
سرسلسله آشوبگران دستگیر شوند
اما درایت علی بعد از نه ماه مشخص میشود
زمانی که فتنه گران کف روی آب شدند و
خودشان با دست خودشان گورشان را کندند و
اینگونه بود که دوره هاشمی داشت تمام می شد!


۱.۰۳.۱۳۸۹

چه خوب شدکه شورای نگهبان، منافقها را تایید صلاحیت کرد

در جمعی این جمله را گفتم:
"چه خوب شد که شورای نگهبان، منافق ها را تایید صلاحیت کرد!"
دوستی گفت:
"شما تندروها! چقدر زود به اشخاص انگ نفاق میزنید! چطور میخواهید جواب دهید؟!"
به او گفتم:
من سوالی از شما دارم؟
گفت:
بفرمایید.
گفتم:
مگر او قبل از انتخابات نگفت که "من آمده ام تا بگویم گریز از قانون به استبداد می انجامد"؟!
مگر او رقیبش را متهم به بی قانونی نمیکرد؟!
مگر او بعد از این شعارها نیامد در انتخابات رسما ثبت نام کرد و زیر برگه قبول داشتن قانون اساسی و رهبری و شورای نگهبان را امضا نکرد؟!
مگر توسط همین شورای نگهبان تایید صلاحیت نشد؟!
گفت:
بله، همینطوره!
گفتم:
پس بعد انتخابات چه شد؟!
مگر برای پذیرش قانون موجود امضا نداده بود؟!
ناسلامتی طرف یک زمانی نخست وزیر مملکت بوده! و رییس شورای نگهبان هم همانی بوده که هست.
چرا گفت نظر شورای نگهبان را قبول ندارد؟!
نمیدانست که اگر شورای نگهبان را قبول نداشته باشد، صلاحیت خودش هم در انتخابات زیر سوال میرود؟!
آیا قانون گرایی قبل انتخابات و قانون گریزی بعد انتخابات نشانه نفاق و استبداد وی نیست؟!
(در اینجا آن دوست عزیز فقط گوش میداد!)
گفتم چطور میخواهی جواب دهی من نمیدانم!
گفتم آیا وقت آن نرسیده که بجای اینکه به من بگویی
شما تندرو! هستی
ما به شما بگوییم
برادر کندرو هستی.
این خط، این نشان
تو نمی بینی من چه کنم؟!
همین ها دلیل عدم نخبگی خود تو هم هست ...


***

بگذریم؛
عجب درایتی داشت سرسلسله انقلاب
که علیرغم فشار افکار عمومی برای دستگیری این منافقین،
حاضر نشد اینها را دستگیر کند تا
خودشان به دست خودشان کوس رسوایی خودشان را جار بزنند و
برای همه مشخص شود که
پشت این شعارهای قشنگ، چه نفاقی خوابیده است.
اینها با دست خودشان کف روی آب شدند.
خدا پشت و پناهش باشد که
حافظ رای مردم بود و رای اکثریت را به اقلیت خودخواه و پرمدعا نفروخت.


۱۱.۲۵.۱۳۸۸

بانک جهانی: انقلاب اسلامی سطح فقر را کاهش داد

بانک جهانی:
انقلاب اسلامی سطح فقر و نابرابری در ايران را کاهش داد

بیشتر

جمهوری اسلامی همیشه محکوم است

جمهوری اسلامی همیشه محکوم است

اگر دولت با زورگویی و تجاوز امریکا و اسرائیل مبارزه کند
محکوم به این می شود که خود را در جامعه جهانی!! منزوی کرده است
(چون همان طور که می دانید امریکا و اسرائیل و چند کشور اروپایی جامعه جهانی هستند)
اگر با آنها مبارزه نکند
متهم می شود به سازشکاری و بی تفاوتی و عقب نشینی از شعارهای انقلاب.

اگر به فلسطینی ها و لبنانی ها کمک کند
می گویند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
(چون خانه اصولآ جای کوچکی است)
و اگر کمک نکند می گویند
کشور مدعی اسلام نسبت به مسلمانان جهان بی تفاوت شده است.

اگر با چین و روسیه روابط خوبی برقرار کند
می گویند که از سیاست نه شرقی نه غربی عدول کرده است
و اگر با آنها نیز دشمنی کند
می گویند دولت ایران همه دنیا را دشمن خود کرده است.

اگر دولت با کاظمینی بروجردی که ادعای ارتباط با امام زمان دارد برخورد کند
و درختی را که مردم به آن دخیل می بندند قطع کند
متهم به مبارزه با عقاید مذهبی مردم می شود
و اگر دم از امام زمان بزند
متهم می شود که ترویج خرافه می کند.

اگر وام ازدواج و مسکن مهر بدهد
متهم به کارهای پوپولیستی و عوام فریبی می شود
و اگر ندهد
متهم به بی توجهی نسبت به محرومان.

اگر سفر استانی برود
می گویند دارد رای جمع می کند و اگر نرود می گویند ... 

اگر صدا وسیما خبر و بحث و مناظره آزاد بگذارد
می گویند می خواهد جلوی ماهواره ها کم نیاورد
و اگر نگذارد
می گویند سانسور می کند.

اگر با منافقین و آشوبگران برخورد کند
می گویند سرکوب گر است
و اگر برخورد نکند
می گویند ضعیف است.

اگر ساخت و ساز کند
می گویند کشور دارد به سمت توسعه و غربزدگی و مصرف گرایی سوق پیدا می کند
و اگر این کارها را نکند
متهم به عقب ماندگی می شود.

و این داستان ادامه دارد ...
جمهوری اسلامی همیشه محکوم است.


تا زماني كه سرباز هست افسر به ميدان نمي‌رود

تفکر فاطمی؛

از مرحوم نواب پرسيدند چرا كارهايي كه تو مي‌كني آيت الله العظمي بروجردي نمي‌كند؟
ايشان مي‌فرمايد:
براي اينكه من سرباز اسلام هستم و آقاي بروجردي افسر هستند و تا زماني كه سرباز هست افسر به ميدان نمي‌رود.

بیشتر

فاسق کیست؟

سوره حجرات آیه 6:
 اى كسانیكه ايمان آورده‏ ايد!
اگر فاسقى براى شما خبرى مهم آورد تحقيق كنيد،
مبادا (از روى زودباورى و شتاب‏زدگى تصميم بگيريد و) ناآگاهانه به قومى آسيب رسانيد،
سپس از كرده خود پشيمان شويد.

فسق در لغت به معناى خارج شدن است
و در اصطلاح قرآنى، به خارج شدن از راه مستقيم گفته می ‏شود.
اين كلمه در برابر عدالت به كار میرود و
فاسق به كسى گويند كه مرتكب گناه كبيره‏ اى شود
و توبه نكند.

افراد چند چهره و منافق، فاسقند؛
انّ المنافقين همُ الفاسقون
توبه، 67

چه گناه کبیره ای مرتکب شده اند؟
الفتنه اشد من القتل
بقره، 191

________________________________________________

امام صادق (ع):
هنگامی که فاسق تظاهر به فسق کند نه احترامی دارد و نه غیبتی.

امام رضا (ع):
کسی که چادر حیا را از سر بر‌گیرد غیبت ندارد.

امام علی (ع):
شخص فاسق و تبه‏كار غيبت ندارد.

________________________________________________

سوره نساء آیه 148:
خداوند دوست ندارد كسى با سخنان خود، بدى هاى ديگران را اظهار كند،
مگر آن كس كه مورد ستم واقع شده باشد.
خداوند شنوا و دانا است.

________________________________________________

امام خمینی (ره):
منافق دعوت به اتحاد مي‌كند اما خودش دنبال آن نيست
اما آنهايي كه الان ما مبتلا به آنها هستيم كه مردانه نمي آيند به ميدان بگويند كه آقا ما اسلام را نمي‌خواهيم.
مردانه نمي آيند به ميدان و بگويند كه اسلام براي سابق بوده،
حالاديگر به درد نمي خورد!
با اينها بايد ما چه بكنيم ؟ ...
حل مسئله منافقين از اعظم مشكلاتي است كه براي ملت ما و براي اسلام از اول بوده است.
(صحيفه امام ج12 ص235)
(صحيفه امام ج13ص402)

مناطقی که از رفاه بیشتری برخوردارترن معترض ترند !

آمار جالبی از شهرداری تهران

مناطقی که از رفاه بیشتری برخوردارترن معترض ترند !
و در ضمن مناطق کم رفاه تر از شعور اجتماعی بالاتری برخوردارند !
میگن انسان هر چی بیشتر میخوره حریصتر میشه، اینم سندش:

برآورد شهرداری از خسارت به اموال عمومی به تفکیک مناطق؛
درصد خسارت‏هاى وارد شده به اموال شهردارى به تفكيك مناطق تهران به شرح زير است:
منطقه دو: 22 درصد،
منطقه پنج: 19 درصد،
منطقه سه:  13 درصد،
منطقه یک: 11 درصد،
منطقه شش: 10 درصد،
منطقه ده: 7 درصد،
منطقه نه: 6 درصد،
مناطق چهار،
هفت و یازده: هركدام دو درصد،
مناطق هشت و دوازده: هركدام يك درصد،
مناطق 13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20، 21: صفر درصد.


یک توهم، 48 میلیارد خسارت؛
متن خبر
________________________________________

قال المعصوم (ع):
دنیا مثل آب شور است، هر چقدر بخورید تشنه تر میشوید ...

تقسیم درآمد نفت بین همه حجت شرعی ندارد

شهید صدر:
اینکه
درآمدهای نفت از آنجا که جزو اموال عمومی است و باید دقیقا به طور برابر بین همه مردم توزیع شود،
حجیت دینی ندارد.

شهید صدر علاوه بر مالیات، زکات، خمس و امثال آن،
از "انفال" با عنوان ابزاری برای برقراری توازن در جامعه ای که دستخوش فاصله های شدید طبقاتی است، سخن به میان می آورد.
انفال مطابق تعریف دینی آن هر چیزی است که بدون جنگ به دست مسلمانان افتاده باشد؛
معادن، ذخایر زیرزمینی مثل نفت و ... ، زمین های موات، سواحل دریاها و رودخانه ها، قله های کوه و گیاهان و سنگ های موجود در آن، اشیای گرانبها و برگزیده غنایم جنگی را شامل می شود
و اختیار آن نیز باز مطابق تعریف دینی به دست ولیّ فقیه و حکومت اسلامی است.

کتاب اقتصاد ما (اقتصادنا) ، نوشته شهید محمد باقر صدر


خاطره ای جالب از سید صادق طباطبایی

A0265160.jpg
(دکتر سید صادق طباطبایی،
دایی سید حسن خمینی است، برادر زن سید احمد خمینی
و پسر آیت الله محمد باقر سلطانی طباطبایی است که در مرقد امام در کنار ضریح او دفن شده است.
دایی وی هم امام موسی صدر است.
وی دکترایش را از دانشگاه آخن آلمان در رشته بیوشیمی شاخه ژنتیک گرفته است
و در سی سالگی به استادی همان دانشگاه رسید.
وی از اعضای نهضت آزادی بود ولی بعدا به سمت امام گرایش پیدا کرد.
وی در زمان جنگ ایران و عراق در آلمان بود و به درخواست امام به تهیه اسلحه برای ایران مشغول بود.)


یک بار در سال 42 از آلمان برگشتم و به قم رفتم. در آنجا دوستان و رفقا، ما را به شام و ناهار دعوت می‌کردند.
حاج آقا مصطفی (خمینی) در تمام مهمانی‌ها بود.
شعارش هم این بود که: "اطلاع از سور به معنای دعوت است! همین که خبردار بشوی که مهمانی داده‌اند،‌ یعنی دعوت شده‌ای."
رفیق ایشان آقای فقیه، معروف به حاج داداش هم می‌گفت:
"ما عضو حزب سور هستیم. خروشچف هم سور بدهد می‌رویم. حتی لنین هم سور بدهد می‌رویم."
به هرحال آن شب منزل حاج آقا محمود مرعشی، روی پشت بام نشسته بودیم.
در آنجا فردا شب مارا به شام دعوت کردند. گفتم:
"نمی‌توانم بیایم، چون فردا ظهر در اصفهان با‌ آقای مستجابی قرار دارم و باید به اصفهان بروم."
برگشتم خانه و فردا صبح ماشین سواری گرفتم و رفتم اصفهان.
ساعت 2، 5/2 بود که رسیدم منزل آقای مستجابی و دیدم اصحاب دیشب از جمله حاج‌آقا مصطفی و رفقایش گوش تا گوش نشسته‌اند!
گفتم: "آقای مستجابی! اینها اینجا چه کار می‌کنند؟"
گفت: "کاروانسرائی است که تو درست کردی." ...

و مطلبی جالب در ادامه:

... فرزندان آقای لاهوتی همگی وابسته به منافقین بودند ...
اما آقای هاشمی در مورد این مسئله، ابهام ایجاد کرده است که لابد دلایل خودش را هم دارد ...
آقای هاشمی به دلیل خویشاوندی، عملا به این ذهنیت نادرست دامن می‌زند.
نوعی که ایشان و فائزه هاشمی (عروس لاهوتی) مطلب را نقل می‌کنند، در واقع ستم به احمدآقاست، درحالی که احمد با آقای لاهوتی بسیار رفیق بود ...

بیشتر

۱۱.۲۳.۱۳۸۸

نمیدانم او بیشتر میفهمید یا ما !

ما بیشماریم، شما چطور؟!
شنیده اید در این عهد سرگشتگی، مدعیانی به نام نخبگی ! گفتند:
13 میلیون از 24 بیشتر است !
شنیدیم که گفتند:
کیفیت مهم است نه کمیت ...
باز شنیدیم که گفتند:
شما نمی فهمید !

گفتیم که به آنها بگویید:
اگر بحث کیفیت است ! و کمیت هیچ دلیلی بر درستی نیست !
پس ما هم کمیت را در نظر نمی گیریم !
و نظر کیفی چرا نظر رهبر نباشد ؟
مگر قرار نشد کمیت مهم نباشد !
آیا شکایتی هست؟!

***

کسی میگفت:
رای نخبگان را باید در نظر گرفت ؟!

گفتم:
شما نخبگی ات را اثبات کن، بقیه اش با من !

ولی نمیدانم چرا نشد که اثبات کند !
نمیدانم او بیشتر میفهمید یا ما !


***

دوستی میگفت:
می گفتند تقلب شد ! ...

گفتم:
من هم موافقم !

گفت:
تو دیگه چی میگی ؟!

گفتم:
من تعجب می کنم،
چطور یک دهه شصتی، 13 میلیون رای داشته !
بنظرم تقلب شد !

گفت:
آهان! از اون نظر !

گفتم:
بله،
اگه به شما هم گفتند تقلب شد
بگو من هم قبول دارم ! ...